مُحَرَّم جان؛ خدانگهدارت!...
نمى دانم دوباره تو را خواهم ديد يا نه؟!... اما اگر وزيدى و از سَرِ كوى من گذشتى، سلامَم را به ارباب برسان!... بگو فلانى،"ناكام" از دنيا رفت!... چون كربلاى تو را نديده، جان داد!
محرم جان خدانگهدارت
مُحَرَّم جان؛ خدانگهدارت!...
نمى دانم دوباره تو را خواهم ديد يا نه؟!... اما اگر وزيدى و از سَرِ كوى من گذشتى، سلامَم را به ارباب برسان!... بگو فلانى،"ناكام" از دنيا رفت!... چون كربلاى تو را نديده، جان داد!
در وصف ذات، صحبت ما احتياج نيست
زيرا كه در صفات خدا «احتياج» نيست
بايد به بال رفت و درآورد گيوه را
در بارگاه قرب تو پا احتياج نيست
تو بي وسيله هم بلدي معجزه كني
دست تو را به لطف عصا احتياج نيست
بوي طعام سفره، خودش ميكشد مرا
تا خانهي تو راهنما احتياج نيست
خواهش نكرده اهل كرم لطف ميكنند
اين جا به التماس گدا احتياج نيست
اصلاً پي معالجه ي اين جگر مباش
"بيمار عشق را به دوا احتياج نيست"
محشر براي رو شدن اعتبار توست
كي گفته است روز جزا احتياج نيست؟
تو با سكوت كردن خود، جنگ ميكني
تيغ تو را به كرب و بلا احتياج نيست
×××
وقتي نداشت مادر تو سنگ قبر هم
ديگر تو را به صحن و سرا احتياج نيست